نازنین من , دختر عزیزم نازنین من , دختر عزیزم ، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره

نازنین زهرا,عزیز مامان و بابا

بودن تو یعنی زندگی .....

سلام به ناز دونه ی خودم .....   سلام به همه ی دوستان خوب خودم ، امیدوارم که حال و روز همگی خوب و خوش باشه و زندگی شون بر وفق مراد !!!!    ایشـــــــــــــــــــــــــــــاا... جونم واستون بگه اول اینکه بیست و سوم آذر ماه تولد عمو محسن بود که از همین جا بهش تولدش رو تبریک میگم و امیدوارم که تولد 120سالیگش رو جشن بگیریم !!! نازنین جون هم به عمو محسنش یک ژاکت کادو داد که انشاا... به سلامتی ازش استفاده کنه   ظهر یکشنبه که نازنین خانم از مهد اومد خونه دیدم یک کارت دعوت دستش هست و به محض ورود به خونه گفت: مامان باز مهد نامه ی فدایت داده و ...
26 آذر 1393

نیایش با خالق بی همتا....

خداوندا  !!!!     به خواب کودکم آرامــــــــــــــــش   به بیداری اش عافیــــــــــــــــــت   به عشق اش ثبــــــــــــــــــــــات   به مهرش تــــــــــــــــــــــداوم   و به عمرش برکـــــــــت جاودان عطا کن                           شکـــــــــرانه اش بامـــــــــن   بارالها !!!!   قدرتی به من ببخش   تا پس از تو قوت قلب کودکم باشم   دستانم را چون چ...
12 آذر 1393

دخملی و سرگرمی هاش.....

سلام ناز دونه ی مامان....   روز چهارشنبه رفتیم فروشگاه رفاه و به محض ورودمون به فروشگاه یک راست رفتی سر قفسه ی کتابها و پازلهاش ، و میگفتی:مامان من از این مدل پازل ندارم و از این مدل کتابها هم ندارم ، نمیدونم چرا اینقدر عشق پازلی ... یک نایلون پر از پازلهای جور واجور داری و وقتی که همشون هم قاطی میشن میدونی که هر تکه از پازلها مال کدوم یکی هست و سر همین موضوع یک دفعه با بابایی شرط بستم و همه ی پازلها رو قاطی کردم و شما هم همشون رو درست سر جاش میذاشتی و بعضی از تکه های پازل رو اگه بابایی غلط بر میداشت سریع ازش میگرفتی و بهش میگفتی: که این مال کدوم یک...
9 آذر 1393

نازنین جان...دختر زیبــــــــــایم...

عزیزم... زیباترینم.....       روزی که تو رو در درونم احساس کردم ، نقطه ای سپید درونم میجوشه، حس گرمی رگهامو پر کرده بود ، میدونستم دارم مادر میشم !!  از خدا خواستم که بچه ای بهم عطا کنه که هم سالم باشه وهم مهربون ، که الحمدلله هم چنین شد   من مادر شدم ،شرمنده شدم ،عاشق شدم و تو روزها وماهها و سالها را پشت سر گذاشتی و چهار ساله شدی با نگاهت مرا لحظه به لحظه عاشقتر کردی باورم نمیشد که خدا آرزویم را برآورده کرده است و تو شدی نگین زندگیـــــم ماه شبهای زندگیــــــــــم امید و آرزوی مــــــــــــــــــــــن   ...
5 آذر 1393

شکر گذارتم خدا جووووووووووون...

                               خدای مهربون رو شکر میکنم                                 برای اینکه هستــــــــــــــــم                                     ...
2 آذر 1393
1